جستجو
|
تاریخ: ۱۶.۱۱.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
طی مراسمی عصر امروز 12 بهمن ماه از تمبر سیامین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر رونمایی شد.
در ابتدا این مراسم رحمت امینی دبیر سیامین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر با اظهار امیدواری از اینکه آثار خوبی در این دوره از جشنواره اجرا شود،گفت: «امروز بهانهای پیداکردیم تا در روز نخست اجراهای صحنهای در کنار هم باشیم و از تمبر سیامین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر رونمایی کنیم.» وی ادامه داد:«ایده چاپ تمبر در دبیرخانه مطرح شد و با پیگیریهای آقای اتابک نادری و حمایت دیگر دوستان توانستیم در آخر دهه سوم، یک یادگاری از جشواره تئاتر فجر باقی بگذاریم.» امینی خاطر نشان کرد:«در واقع با این یادگار در دهه سوم جشنواره، به سراغ دهه چهارم خواهیم رفت.» وی با بیان اینکه تا به امروز مشکل بزرگی در برگزاری جشنواره نداشتهاند، اظهار کرد:«کارها تا به امروز به خوبی پیش رفته و ما شاهد حمایتهای مختلفی از سوی جناب شاهآبادی بودهایم و طبق گفته ایشان با قوت هرچه تمامتر پیش آمدیم.» دبیر سیامین جشنواره تئاتر فجر در پایان یادآور شد:«از "مهدی افضلی که از موسسه توسعه هنرهای معاصر با ما همکاری کرده نیز کمال تشکر را دارم. همچنین آقای محمد دشتگلی هم کاملاً با همراه بودند و در واقع در این دوره همگی همراهی کردند و خوشبختانه این اتفاق نظر تا به امروز وجود داشته است.» در ادامه محمد دشتگلی سرپرست مرکز هنرهای نمایشی با اشاره به اینکه تئاتر هنر زندهای است و عمرش مختص همان شب اجراست، عنوان کرد:«رونمایی از تمبر سیامین دوره جشنواره، بهانهای است برای که تئاتر همیشه هست و خواهد بود.» وی افزود:«با حضور تکنولوژی و دیگر صنایع مختلف، تئاتر همچنان پابرجا بوده و در طول تاریخ این هنر زنده ادامه داشته است.» دشتگلی تصریح کرد:«این تمبر، یادگار و سندی است که به عنوان سند تاریخ تئاتر کشور نیز باقی خواهد ماند.» سپس حمید شاهآبادی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ابتدای سخنان خود با تشکر از متولیان برگزاری جشنواره بیان کرد:«در دوره مدیریت آقای دشتگلی شاهد پیشرفت خوبی در حوزه تئاتر بودیم و اتفاقات خوبی در دوره مدیریت ایشان رخ داد.» وی ادامه داد:«معمولاً از تمبر به عنوان یک یادگاری تاریخی یاد میشود و شاید اگر بخواهیم سیر تاریخی هر پدیدهای را مرور کنیم، یکی از مؤلفههای آن تمبرها هستند.» شاهآبادی تاکید کرد:«کاری که امروز به صورت نمادین آغاز میکنیم، مستقلاً برای تمام کسانی که به کارنامه هنری جشنواره سیام مینگرند، میتواند نوعی تصویر هنری باشد که خاطرات و تلاش هنرمندان را در برگزاری جشنواره زنده میکند.» وی خاطرنشان کرد:«اگر قرار باشد سیر تاریخی و پیشرفت تئاتر ایران را مشاهده کنیم، در دهه سوم با چنین نمادی مواجه هستیم.» معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اظهار خرسندی از اینکه بخش اول جشنواره سیام در استانها به خوبی برگزار شد، تصریح کرد:«بخشهای پژوهشی جشنواره نیز از 5 تا 11 بهمن ماه با موفقیت سپری شد.» وی افزود:«امروز آغاز بخش صحنه ای است و انشا ا... شاهد رقابت خوبی در میان اصحاب هنر باشیم و امیدواریم که یک دستاورد خوب فرهنگی محصول جشنواره سیام باشد.» شاهآبادی با ابراز امیدواری از اینکه جشنواره به نحو مطلوب پیش رفته و این تمبر، یادگاری از تمام بخشهای جشنواره باشد به سخنان خود پایان داد. در این مراسم مهدی افضلی مدیرعامل موسسه توسعه هنرهای معاصر، اتابک نادری مدیر اجرایی جشنواره، بهزاد صدیقی مدیر روابط عمومی مرکز هنرهای نمایشی، اصغر امیرنیا و عباس عظیمی مشاوران اجرایی معاون هنری وزارت ارشاد حضور داشتند. گفتنی است، تمبر سیامین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در طول جشنواره به هنرمندان ایرانی و خارجی هدیه داده خواهد شد.
|
|
|
تاریخ: ۱۹.۱۰.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
نخستین نمایش سیار ایرانی با عنوان "آوار"، عصر دوشنبه 19 دیماه با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون هنری و سرپرست اداره کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مقابل تئاتر شهر اجرا میشود.
مراسم افتتاحیه نمایش "آوار" نوشته عیسی ثاقببخشایش با طراحی و کارگردانی محمد مهدی رهنما بر روی کامیون ساعت 16 روز 19 دیماه جاری با حضور دکتر حمید شاهآبادی، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمدعلی شهنی دشتگلی، سرپرست اداره کل هنرهای نمایشی و جمعی از مسوولان و هنرمندان تئاتر در مقابل تئاتر شهر برگزار میشود. براساس این گزارش، این نمایش با هدف ترویج تئاتر برای همه و برای عموم مخاطبان در نقاط مختلف شهر اجرا میشود. سرپرست اداره کل هنرهای نمایشی ضمن بیان این مطلب درخصوص اجرای نمایش به شیوه سیار گفت: «ایده و طرح اجرای نمایشهای سیار که مورد توجه جناب آقای دکتر شاهآبادی معاون محترم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و از سوی ایشان نیز مطرح شده، به حدود هشت ماه قبل برمیگردد و براساس این که نمایشهای سیار گروههای مختلف بتوانند در نقاط مختلفی از شهر با امکانات نوری و سیستم صوتی به صورت سیار به صحنه بروند، سعی کردیم امکاناتی فراهم کنیم تا هر نوع مخاطبی بتواند از این نوع نمایشها بهرهمند شود.» دشتگلی در ادامه یادآور شد: «بر این اساس چنین نمایشهایی با تهیهکنندگی اداره کل هنرهای نمایشی و با همکاری مؤسسه توسعه هنرهای معاصر در دست تولید است و اولین نمایش از این نوع نمایشها که محصول اداره کل هنرهای نمایشی است بر روی کامیونی به طول 8 متر و عرض 4 متر و در مجموع در صحنهای که 28 متر مربع است، توسط گروه هنری میثم به سرپرستی محمدمهدی رهنما اجرا میشود.» وی گفت: «امکانات این کامیون که در حد یک سن تئاتر است، با سیستم نوری و صوتی نسبتاً مناسبی طراحی و پیشبینی شده و شامل پشت صحنه، اتاق گریم و لباس به مساحت 12 متر، مجهز به دوربین مدار بسته، میکرفونهای بیسیم و یک تلویزیون 150 اینچی است.» دشتگلی همچنین گفت: «ویژگی این نمایش این است که به وسیله این کامیون میتوان به راحتی نمایشهایی را در هر نقطهای از شهر همچون میدانگاهها و پارکهای عمومی اجرا کرد و گروه اجرایی در چنین جاهایی مستقر شوند و نمایشهایی را که از قبل تمرین و تهیه شده برای عموم مخاطبان به اجرا درآورند.» سرپرست اداره کل هنرهای نمایشی با بیان این مطلب که طراحی این کامیون توسط آقای حقیق انجام شده، در بخش دیگر از سخنانش افزود: «قصد داریم در آیندهای نزدیک به تعداد استانهای کشور چنین نمایشهایی را تولید کرده و در سراسر استان به اجرا درآوریم.» دشتگلی در پایان گفت: «نمایش "آوار" قرار است از 19 دیماه به مدت 20 شب تا پایان ماه صفر بر روی این کامیون در 20 نقطه شهر تهران به اجرا درآید.» محمدمهدی رهنما که طراحی، کارگردانی و مجری طرح این نمایش را برعهده دارد نیز درباره اجرای نمایش سیار "آوار" گفت: «از آنجا که مدتی است طراحی امکانات اجرایی این نمایش را در گروه هنری میثم دنبال میکنیم، سعی کردیم امکانات خوبی را در این کامیون فراهم کنیم که متناسب با امکانات سالن باشد. ضمن آنکه خود کامیون که در حدود 28 متر مربع است، از چهار طرف باز میشود و تمامی امکانات صحنهای آن به صورت هیدرولیکی عمل میکند. امکانات این کامیون برای اجرای نمایشهای سیار طوری طراحی شده که میتواند صحنه نمایش در عرض 4 دقیقه از 4 طرف آن باز شود و در مدت 6 دقیقه همه وسایل آن جمعآوری شده و آماده حرکت به نقطه دیگری از شهر شود.» کارگردان این نمایش سیار در ادامه گفت: «نمایش آوار که تلفیقی از نمایش و نقالی است با نام اصلی نماخوانی خطبه زینبیه با نماخوانی (بازیگری) محسن تقیزاده، علیاکبر حاجیشمس، سیدحامد مشکاتی، عیسی ثاقببخشایش و مهدی مهدیرهنما اجرا میشود و محمد رحیمی کارگردان تلویزیونی، محسن تقیزاده کارگردان هنری و محمدمهدی رهنما کارگردان مستند آن است.» سایر عوامل این نمایش عبارتند از: دستیار اول تهیهکننده و کارگردان: سعید حضرتی، خواننده: هادی سادات، نقاش: فرهاد رحمتی، تهیهکننده گروه هنری میثم: مهدی رهنما.
|
|
|
تاریخ: ۱۴.۱۰.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
نه راست، نه چپ، فقط ضددین
خبرگزاری فارس: حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
نگاهی به نمایش "کشتار خاموش" کاری از نصرالله قادری نه راست، نه چپ، فقط ضددین
خبرگزاری فارس: حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، یک وبلاگ در یادداشتی برای نمایش کشتار خاموش نوشت:
کشتار خاموش روایتی بلند و خستهکننده از یک مادر(ژانت) است که به دنبال دخترش(مونیکا) میگردد و وقتی میفهمد که او از سوی گروهی تروریستی مامور به کشتن پدرش(بزرگ) شده تمام تلاشش را میکند تا دوباره خانوادهاش را بازسازی کند. شموئیل(کرامت رودساز) شاید از منظری، کلیدیترین بازیگر نمایش "کشتار خاموش" است. چون هم در تشکیلات ترویستی و هم در کلیسا، که دو صحنه متفاوت از این نمایش است، حضور دارد و هم با توجه به اسمش میشود فهمید که نه مسلمانی افغانی و نه پدری مسیحی، بلکه یک یهودی نفوذی است.
آخرین ساخته نصرالله قادری در ظاهر با تشکیلات تروریستی مخالفت میکند و اعتراض اصلیاش را به دستهای پشت پردهای دارد که برای آدمها تاریخ مصرف قائلند و هر وقت که بخواهند، جان آنها را مگیرند اما خط محتوایی و زیرپوستی این نمایش اعتراضی ظریف به دین است.
شموئیل با لباسی شبیه قبا، با آستینهایی که برای وضو بالاست و با تسبیحی که به دست دارد، نماد یک روحانی شیعه و افغانی است و در کلیسا همین شخصیت، کشیشی است که به خدا هیچ اعتقادی ندارد. گفتههای ریاکارانه او از سوی هراچ(حسین شمس) به مسخره گرفته میشود و در ظاهر مسلمان خویش هم به صراحت اعلام میکند که به خدا اعتقادی ندارد.
"کشتار خاموش"بیشتر از هر چیز میخواهد تاکید کند که بین شخصیتهای دینی و گروههای تروریستی ارتباطی ناگسستنی وجود دارد که به خاطر حفظ حکومتها و تحمیق مردم، امری اجتناب ناپذیر است.
توهین و تمسخر کشیش مسیحی از سوی هراچ در برخی از صحنه ها انقدر عمیق میشود که حتی جا دارد مورد اعتراض مقامات رسمی کلیسا هم قرار گیرد.
اگر چه شموئیل در نقش روحانی شیعه و افغانی سعی میکند به نحوی پنهانتر و حسابشدهتر اعتقادات اسلام و ارتباط با تروریستها را نشان میدهد. آغاز نمایش که شموئیل، نوئیل و هریس در زیر پارچهای یک دست و قرمز رنگ به نشان خون مردم قرار دارند، تمثیلی از این ارتباط است.
در پایان نمایش هم مونیکا که مدام از عبارات توهین آمیز نسبت به دین و آیین استفاده می کند، به راحتی همه را میکُشد و فقط دلقک ماجرا که نمادی از شخصیتی لائیک و بیدین است میتواند از تمام ماجرا، جان سالم به در ببرد.
نصرالله قادری در یادداشتی مینویسد: "کشتار خاموش" پیجوی ایمان گمشده است. روایتگر تنهایانی است که خدای خود را گم کردهاند. حکایت مردمانی است که به وعده داده شده حضرت حق حتما به پیروزی میرسند. حکایت غربت، تنهایی، سرگشتگی و پیجویی خدا! تا کی به خدا برسند یا خلأ!
و سئوال اینجاست که از بین شخصیتهای نمایش، کدامیک به خدا میرسند؟ و اساسا تعریف این نمایش از "خدا" چیست؟
قادری در جای دیگری مینویسد: من که هرگز نه در قبیله چپ بودهام و نه در جمعیت راست و نه در جمع منورالفکرها جایی داشتهام و همیشه از همه سو متهم بودهام به ذات تئاتری میاندیشم.
و حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
حالا ضعف در دیالوگها، بازیهای نچسب و طولانی بودن دیالوگها برای بیان یک موضوع ساده و اشوههای بیش از حد برنادت و ژانت، خود، حدیث مفصلی است که جایی برای پرداختن به آن باقی نیست؛ و الا بیشتر از آن میشود از چهره خسته تماشاگرانی نوشت که به هوای قادری بلیط ۶۰۰۰تومانی کشتار خاموش را میخرند و در پایان اجرا، سرخورده و خسته، تالار سایه را ترک میکنند.
|
|
|
تاریخ: ۱۴.۱۰.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
در طول تاریخ هر ملت و فرهنگی به مثابه زبان ابزار و گستره ارتباطی مشخصی برای بیان دیدگاه ها و نظرات اش نسبت به هستی و جهان داشته است. در واقع هر ملت فرم و قالب بیانی خاص خود را برای بیان محتوا و دیدگاهش انتخاب کرده و به تدریج این ابزار و فرم بیانی را به دیگر ملت ها نیز عرضه کرده است.
اشراق ایرانی و تئاتر جهانی
در طول تاریخ هر ملت و فرهنگی به مثابه زبان ابزار و گستره ارتباطی مشخصی برای بیان دیدگاه ها و نظرات اش نسبت به هستی و جهان داشته است. در واقع هر ملت فرم و قالب بیانی خاص خود را برای بیان محتوا و دیدگاهش انتخاب کرده و به تدریج این ابزار و فرم بیانی را به دیگر ملت ها نیز عرضه کرده است.
مهدی نصیری: اما یک مسئله مهم در مورد این شکل بیان آن است که فرهنگ ها بر اساس محتوا و تفکر غالب آنها بهترین فرم را برای انتقال و ارتباط اندیشه هایشان انتخاب کرده اند. یونانی ها تئاتر و جهان آئین ها و اساطیر را با اشیل، سوفوکل و اوری پید برای بیان دنیایشان انتخاب کرده اند و این فرم و قالب زیبای هنری را به جهان عرضه داشته اند. رومی ها علاوه بر نمایش که هدیه یونانی ها به آنهاست هنرهای پلاستیک، معماری و نقاشی را برای عرضه دنیایشان به جهان انتخاب کرده اند. آلمان های خردورز و دنیای منظم شان با خردورزی فلسفی شان به جهان معرفی شدند و دیدگاه های هستی شناسانه شان با کانت و دیگر فلاسفه مهم این ملت به جهان عرضه شد، فرانسوی ها که نزدیک به ایتالیا و آلمان بودند، بعدها ترکیبی از هنرهای دیداری و دیدگاهی را در سینمایشان به تکامل می رساندند و به عنوان یک ابزار مهم در اختیار بیان نظریاتشان قرار دادند. ابزار بیان ما ایرانی ها نیز در طول تاریخ شعر بوده است. مظهر تجلی و نمود دیدگاه و تفکر شرقی را به درستی می توان در اشعار شاعرانی چون حافظ، سعدی، رودکی، فردوسی، خیام، عطار و ... جستجو کرد و جالب تر آنکه گونه ها و اشکال دیگری چون فلسفه، حکمت و هنر نیز از دل همین اشعار خودنمایی کرده اند . چه چیز مهمتر ازاینکه هنرمندانی چون "پیتربروک" در دنیای خالی از معنای غرب با اینکه سال های سال است تمام ابزارهای نمایش و تئاتر را در اختیار دارند در جستجوی معنا به سراغ اثر فاخر و بزرگی چون منطق الطیر عطار نیشابوری می آیند داستان شرقی و حکمی سفر مرغان را برای محتوا و داستان اثرشان انتخاب می کنند. در حوزه ادبیات تطبیقی بسیاری از اشعار و داستان های شعری ایرانی با داستان ها، نمایش ها و افسانه های غربی مطابقت دارند و بسیاری از این منظومه های شعری هم جهان غرب را شگفت زده کرده اند و مورد توجه آنها قرار گرفته اند. اما در این میان و عرصه هنرهای نمایشی شاهنامه فردوسی توسی و منطق الطیر عطار نیشابوری از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردارند. صرفنظر از برداشت ها ، اقتباس ها و اجراهای نمایشی زیادی که در ایران و خارج از ایران از منطق الطیر صورت گرفته ، یکی از مهمترین اقتباس ها به نمایش کارگردان بزرگ قرن حاضر که میراث دار بزرگانی چون استانیسلاوسکی، گروتفسکی، میرهولد و دیگران است، بر می گردد. حدود سه دهه اخیر پیتربروک در ادامه همه کاوش های هستی شناسانه اش گروه بازیگران خود را به دنبال آشناکردن با ملیت های متفاوت در پاریس گرد هم می آورد در اوج شهرت، تئاتر تجاری و برخوردار از حمایت های مالی را کنار می گذارد تا نیروی خود را بر یک برنامه منظم پژوهشی متمرکز سازد. پیتربروک در اوایل دهه هفتاد میلادی به دستیاری تدهیوز، شاعر انگلیسی، یک زبان تازه به نام اورگاست به وجود می آورد و نمایشنامه ای به همین نام را می آفریند که بازیگرانش آن را در سال 1971 در ایران اجرا می کنند. این اثر برای بسیاری از کسانی که نمایش را در ایران دیدند مثل "آندروپورتر" منتقد موسیقی تجربه ای فراموش ناشدنی بود:"تماشاگری که عمیقا وارد به عالم اورگاست می شد، از آزمون آتش می گذشت و دیگر هرگز نمی توانست همان آدم برفی بماند. در همان زمان ایروینگ وار دل در روزنامه تایمز، نوشت که این اثر آغاز چیزی است که نه تنها برای بروک تازه است بلکه در تاریخ تئاتر دنیا نیز همتا ندارد: آفرینش شکلی از تئاتر که قابل فهم برای هر گونه آدم روی زمین است." 1 اما بروک که تازه با دنیای شعر و ارتباط میان شعر و نمایش آشنا شده ، از این نتیجه زیاد هم خشنود نیست و هنوز احساس می کند که به زبانی جهانشمول و همه فهم دست پیدا نکرده است. او به دنبال تئاتری است که جدی و شوخی و معنویت و جسمیت را همزمان شامل شود و مورد پسند خاص و عام نیز قرار بگیرد؛ "و بدینسان بود که پیتر بروک به منطق الطیر- شاهکار قرن دوازدهم (ششم هجری)، اثر فریدالدین عطار نیشابوری روی آورد تا تئاتری بیافریند که هر کجا به اجرا در آید و برای همه از خاص و عام قابل فهم باشد."2 این منظومه شاعرانه با محتوایی کاملا ایرانی و شرقی روایت می کند که چگونه پرندگان شناخته و ناشناخته جهان گردهم می آیند تا درباره چگونگی سفر برای یافتن سیمرغ با هم گفتگو کنند و عاقبت سفرشان را برای یافتن کاملترین پرنده آغاز می کنند و به جایگاه سیمرغ می رسند در آنجا تواناترین ها و داناترین ها و رهروترین ها هستند که به منزل سیمرغ می رسند و خودشان را که سی پرنده (مرغ) هستند می یابند و به وحدت با یکدیگر می رسند.
"چون نگه کردند این سی مرغ زرد بی شک این سی مرغ آن سیمرغ بود در تحیر جمله سرگردان شدند باز از نوعی دگر حیران شدند خویش را دیدند سیمرغ تمام بود خود سیمرغ سی مرغ مدام"3 سفر مرغان به دنبال سیمرغ و تحیر و سرگردانی آنها در این وادی بر خاسته از تفکر و عرفان ناب و خاص ایرانی است که در هزار توی معنویت انسان طی طریق می کند و با راسیونالیسم و خردورزی غربی سرتاپا در تضاد و تفاوت است. در عین حال عطار این تفکر شرقی را در ساختار روایی خاص ایرانی نیز روایت می کند تا تابع اصول و قواعد خود است و این قواعد را به کمال ودرستی رعایت می کند. عطار در پیشگفتار کتاب خود نوشته است:
"هرک این را خواند مددکار شد و آنک این دریافت برخوردار شد اهل صورت غرق گفتار من اند اهل معنی مرد اسرار من اند این کتاب آرایش است ایام را خاص را داده نصیب و عام را " جان هایلپرین، در ابزرور یازدهم ماه می 1980 می نویسد: "اجرای پیتربروک از منطق الطیر، که اخیرا در نیویورک گشایش یافته است تا نقد نوشته ها را به هذیان گویی تبدیل کند، از نخستین تجربیات بروک به هنگامی بود که مرکز بین المللی پژوهش تئاتری پاریس را در ده سال پیش به وجود آورد. پس به یک معنا، اجرای این افسانه صوفیانه ده سال طول کشیده است تا کامل شود و ارزشش را داشته است. نمایش منطق الطیر آن چیزی را که کتاب کوشیده است طی سالیان به دست آورد- به جوشش در می آورد و به طرز شگفت انگیزی روشنی می دهد."5 بدینسان تفکر شرقی نه تنها ابزار و ساختار غربی را به تحرک و جوشش وامی دارد بلکه زبان وقالب بیانی شعر عطار باعث می شودکه هنرمندی چون پیتربروک که دوران خود یگانه هنرمند پیشرو هنر تئاتر جهان است در پروسه تولید هنری محتوا، شیوه و مولفه های ساختار عطار نیشابوری را نیز برای رسیدن به نتیجه مطلوب برگزیند. "پیتر بروک در سال 1972 با گروهی از بازیگرانش (از جمله کسانی که هیچ زبان انگلیسی نمی دانستند) با کاروانی از لندرورها و خدمه شان، یک گروه فیلمبرداری، یک روزنامه نگار گزارشگر و جان هایلپرن (که کتابی درخشان درباره این تجربه به نام منطق الطیر نوشته است) سفری را آغاز کردند که 000/60 دلار خرج برداشت، سه ماه و نیم طول کشید و آنان را به شش کشور برد؛ الجزیره، نیجریه، نبین، توگو و داهومی و مالی . آنان هیچ برنامه از پیش تعیین شده ای نداشتند اما بروک امیدوار بود نمایشی ویژه بر اساس این اثر عرفانی شاعر ایرانی تدارک ببیند. "6 تدهیوز می گوید که در نژاد بشر نوعی خودآگاه لحنی مشترک وجود دارد، زبانی که متعلق به زیر سطح لحن های معمولی است و در جایی قرار دارد که تفاوت ها بروز می کند. شعر، ابزار بیان ما ایرانی هاست و هم ساختار و هم اندیشه و محتوا را در خود دارد؛ جهان ادبیات بزرگانی چون عطار را همواره درک کرده و به دنبال تحلیل و شناخت فرم و محتوای ارتباط اثر این بزرگان با مخاطبانشان بوده است. اما اصلا خوب نیست اگر بگوییم که ما در این حوزه سال هاست که کوتاهی کرده ایم و از همین روست که در ادبیات داستانی، هنرهای نمایشی ، فلسفه، سینما و دیگر حوزه های فکر و هنری مان به جای رجوع به گنجینه های موجود شیفته ساختار و ابزارهای غربی شده ایم....
منابع: 1.مقدمه ای بر تئاتر- اورلی هولتن – ترجمه محبوبه مهاجر- انتشارات سروش 1384- صفحه 64 2.تئاتر تجربی- جیمز روز- اونز- ترجمه مصطفی اسلامیه- انتشارات سروش 1376- صفحه 228 3.منطق الطیر عطار- دکتر کامل احمدنژاد و دکتر فاطمه صنعتی نیا- نشر زوار 1379- صفحه 112 4.شرح و احوال و نقد و تحلیل آثار عطار- استاد فروزانفر- نشر امیرکبیر- صحفه 48 5.تئاتر ، هویت و نمایش ملی- عباس جوانمرد- نشر قطره 1383- صفحه 119 6.تئاتر تجربی – صفحه 230
|
|
|
تاریخ: ۱۴.۱۰.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
میکائیل شهرستانی: جشنواره فجر از حضور پیشکسوتان برای آموزش جوانان بهره ببرد جمعه 09 دی 1390 - 12:19 نقش پیشکسوتان تئاتر نباید نادیده گرفته شود بر همین اساس می توان ترتیبی داده شود که گروه های تازه کار جشنواره زیر نظر پیشکسوتان آموزش ببینند و از نظرات و تجربه آنها بهرمند شوند.
میکائیل شهرستانی: جشنواره فجر از حضور پیشکسوتان برای آموزش جوانان بهره ببرد جمعه 09 دی 1390 - 12:19 نقش پیشکسوتان تئاتر نباید نادیده گرفته شود بر همین اساس می توان ترتیبی داده شود که گروه های تازه کار جشنواره زیر نظر پیشکسوتان آموزش ببینند و از نظرات و تجربه آنها بهرمند شوند.
میکائیل شهرستانی از پیشکسوتان تئاتر، با بیان این مطلب به پایگاه رسمی اطلاع رسانی سی امین جشنواره تئاتر فجر، گفت: «تداوم جشنواره تئاتر فجر نیازمند تحول و بازنگری در تعریف این جشنواره است؛ زیرا تعدد جشنواره های تئاتری در سال های اخیر موجب شده است، شاهد اتفاق ویژه ای در جشنواره تئاتر فجر نیز نباشیم. گاهی می بینیم که جشنواره ها مثل موجی می آیند و هنرمندان تئاتری را دچار تن رعشه می کنند. این هنرمندان، صرف برگزیده شدن در این جشنواره ها آنرا به منزله اتمام کار خود می دانند و توقع دارند که از این پس به عنوان هنرمند کامل پذیرفته شوند. این نوع نگرش ها ناخودآگاه بر روند جشنواره تئاتر فجر نیز تاثیر گذاشته است.» شهرستانی تصریح کرد:« تداوم چنین روندی باعث می شود که نقش پیشکسوتان تئاتر در این میان نادیده گرفته شود. باید ترتیبی داده شود که گروه های تازه کار جشنواره بتوانند زیر نظر قدیمی ترها آموزش ببیند تا امیدوار باشیم که جشنواره، گامی رو به جلو برای تئاتر کشور است.» او جشنواره فجر را موظف به ایجاد اتفاق های تئاتری دانست و گفت: «حضور برخی از گروه های غیرحرفه ای اتفاق خاصی در جشنواره ایجاد نمی کند؛ اما وقتی چند گروه حرفه ای در جشنواره حضور یابند، اجراهای آن ها می تواند، اتفاق های بزرگی را در جشنواره رقم بزند و آن را ماندگار کند.» میکائیل شهرستانی در پایان گفت: «عدم حضور پیشکسوت ها در جشنواره فجر در سال های گذشته باعث شده در برخی از دوره ها شاهد این باشیم که جشنواره تئاتر فجر برای جوان ها تنها بستری برای وسوسه است. آن ها وارد جامعه تئاتری می شوند بدون این که زیرساختی برای فعالیت و افزایش دانش آن ها فراهم بوده باشد.» لازم به یادآوری است، سیامین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از تاریخ 5 تا 22 بهمن سال جاری با دبیری رحمت امینی برگزار میشود.
|
|
|
تاریخ: ۰۷.۱۰.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
گذشته ناب، هویت هر ایرانی
نگاهی به نمایش ”پیکره های بازیافته” نوشته، طراحی و کار ”قطب الدین صادقی”
دکتر قطب الدین صادقی که همواره با روحیه پژوهشگری در صحنه حضور داشته است، این بار در "پیکره های بازیافته" به سراغ اسطوره ها و آیین های فراموش شده و مهجور ایرانی رفته که گویا این پیکره ها را برای اولین بار بر نقش برجسته های مکشوف دیده است.
این ایده آل است که بر پایه مستندات تاریخی بتوان تخیل کرد و به بازآفرینی گمشده های ذهنی خود پرداخت؛ چراکه مخزن و ریشه تمام اتفاقات ممکن ناخودآگاه ذهن است. این رویکرد درست منجر به خلق فضایی غریب و در عین حال آشنا خواهد شد. غریب از این منظر که در خودآگاه ما نبوده و آشنا به خاطر آنکه لحظه ای ما را به دورست ذهن مان پرتاب خواهد کرد. یعنی خالق اثر هنری ما را به دوردست های ذهن خواهد برد، سفری کشف و شهودی که تمام این ناشناخته ها را برای ما آشنا می کند. بنابراین آنچه دکتر صادقی به نمایش می گذارد، باعث مسرت و شادی می شود. یعنی فقط بازنمایی چند اسطوره و آیین نیست که تمام این حرکات و رفتارها در لحظه روح آدمی را شاداب می کند؛ چراکه فراغت خاطر هم ایجاد می کند. ما با گذشته خود همیشه همراه هستیم و انگار این گذشته چون راز و رمزی غریب در پس ذهن گرفتار است و شاید خلق اثر هنری است که این دنیای ریشه دار را بر ما آشکار می کند و این انبساط روح بانی اش هنر است.
دکتر صادقی فقط یک اثر هنری خلق نکرده که فراتر از آن انسان را به گذشته های دوردست می برد تا در بازیابی خود بیندیشد. این اندیشیدن بدون ملاحظات رایج است و هر کس بی پرده در بودن خود به کشفی درست می رسد. اینکه تا امروز هر آدمی چه پیشینه ای را به همراه داشته و در عین حال از آن به مرور زمان غافل مانده است، از جمله یادآوری های کلیدی و کاربرد "پیکره های بازیافته" است. اگر نبود که دکتر صادقی هم در آفرینش این نمایش ناموفق بود. آری، این گذشته با تمام رنج ها و سختی هایش زیباست چرا که میراث پدران و مادران ماست که چگونه در رویارویی با طبیعت جولان می داده و چگونه بر ترس ها و دلهره های رایج چیره می شده اند. چگونه طبیعت در خدمت و مددرسان انسان بوده و حالا جشن های سپاس از طبیعت در تدوام این خیر و برکت چقدر موثر بوده است. یعنی بده بستان دو سویه که زندگی را در مرکز ثقل بایسته ای قرار می داده است.
دکتر صادقی کلام و زبان را به کناری می گذارد تا با طراحی حرکت (کرئوگرافی) بتواند مثل یک رویای ناب در بازنگری این رفتارهای ناب و اصیل بکوشد و کوشیدن اش به نتیجه دل خواه و مطلوب نیز نزدیک شده است. چراکه بی اغراق و افراط به نکات و لحظاتی اشاره می شود که گویاترین وضعیت را برای انسان تداعی می کند. البته بخشی از این آیین ها همچنان موجود است و کارایی و کاربرد بومی و آیینی خود را حفظ کرده و بخشی نیز در گذر از زمان و تنگناهای متعارف و ناخواسته از بین رفته یا متلاشی شده است؛ اما صادقی لحظات در خور تاملی را ارائه می کند که در نهایت پرسش های دقیقی را برای دنباله گیری این ماجراهای زیبا فراهم می کند. یعنی تماشاگرش را مجاب می کند که همچنان به مطالعه و پژوهش بپردازد. چون این گذشته ناب، هویت هر ایرانی است و هر کسی در بازیافتن خود است که می تواند در این دنیای برهم ریخته بر ریشه های انسانی استوار و مستقر به زندگی و زیبایی های آن مسلط شود و این اشراف است که ما را به سکوی موفقیت ها پرتاب خواهد کرد. اگر ما به لحاظ تاریخی اینک متوقف شده و یا احساس عقب افتادگی می کنیم، به دلیل فراموشی این گذشته ناب و مفاخر ملی است.
حرکت حرف اول را در طراحی و میزانسن نمایش آیینی "پیکره های بازیافته" می زند. حرکتی که در جمع، معنا و تصویر می شود. حرکتی که در سکوت شکل گرفته و در همتایی با موسیقی و آواهای انسانی پیش می رود. مولد این حرکات، بدن است. بدنی که منبع و مرجع مکاشفه است و می خواهد از اسرار زمین و آسمان جویا شود. در این جستن و جستار، ارزشمندی طبیعت و فراطبیعت فراچنگ انسان قرار می گیرد. ناخواسته بدن بر بودن خود و دنیای خارج خودآگاه می شود. این آگاهی نجات بخش آدمی است، چون پیش گویانه بر مدار هستی اشراف می یابد و پذیرنده و پذیرای خوب و بد زندگی اش خواهد بود. حتا می تواند بر چیره شدن بدی ها مقاومت کند. مقاومتی که نه با شمشیر و سلاح که در خلوت و دعا و اجرای آیین و برگزاری نذر و نیاز ممکن خواهد شد. بنابراین هر آنچه در صحنه اتفاق می افتد ریشه در ناخودآگاه دکتر صادقی دارد و این اتصال به گذشته دور از طریق این اثر نمایشی آیینی برای تماشاگر هم ممکن می شود.
آواهای درون دلالت آشکار به همان بیان خواسته های انسان دارد که همواره در امن و امان است. آرامش انسان یک آرزوی بزرگ است و این فراتر از رفاه مادی نیاز و ضرورت زندگی تک تک ما است. حالا این وضعیت از تولد تا مرگ تک تک ما را فراگرفته و اگر امروز ما بر آن آگاهیم ریشه در این جست وجوی آغازین دارد که در خلوت و جمع به برداشتی آیینی و اسطوره ای منجر شده است. به همین خاطر ماه و خورشید، آب و باد و خاک عناصر کارآمد در زندگی، رفتارها و آیین های انسان پیش از تاریخ و مابعد آن دارد. هنوز هم این نگاه به طبیعت با ما هست و به همین خاطر بخشی از این رفتارهای کهن به اشتباه خرافه تلقی می شود؛ در حالی که واقعن خرافه نیست، بلکه بشر به تجربه به این نقطه رسیده که برای امنیت جان و مال خود رفتارهای کهنش را تکرار کند. آش پشت پا، آب پشت سر مسافر ریختن، گذر از زیر کتاب آسمانی، جشن عروسی، پرسه و سوگواری، شب یلدا و نوروز از جمله این آیین هاست که هنوز هم طروات و تازگی اش را حفظ کرده چون که از ضروریات زندگی بشر برای ایجاد تنوع و ضرباهنگ بوده است.
این حرکات ریشه در تصاویر سفالینه های ۱۲۰۰ تا ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح دارد و این خود گویای مطلبی است که بسیار ارزشمند است و این که با یک نگاه دقیق و ظریف توسط یک هنرمند به صحنه امروز کشانده شده است. ریشه در دغدغه های سالیان دکتر صادقی دارد. او آگاه است که بخشی از این میراث کهن در حرکت های کردی محفوظ است و به همین خاطر بخشی از نمایش خود را بر اساس این حرکات، آواها و موسیقی کردی بازآفرینی می کند. بخشی هم ناخواسته و خلاقه تصویر می شود که ریشه در همان حالت های پیکره های مکشوف در سالیان دور را دارد. در این جا مسائل انسان در زمین و آسمان بازنمایی می شود؛ چراکه انسان تک ساحتی نیست و همین ابعاد مختلف است که تجلی گاه حقیقت وجودی اش خواهد بود. مثلن می تواند با چند خوشه گندم بیانگر جشن سپاس از کشت و کار باشد و در کنارش سماع دروایش کُرد است. یعنی هم سپاس به خاطر کشت و باروری زمین را می توان دید و هم حال و هوای درونی انسان برای رسیدن به آرامشی که در پیوند با آسمان متجلی خواهد شد. حتا بخشی از این آیین به دامداری می¬رسد که سالیان سال است محل قوت روزانه و درآمد انسان این اقلیم بوده است. بر سر نهادن صورتک بزها و آتش گردانی گویای چنین مطلبی است. بنابراین زندگی با حرفه های متداول گره می خورد و در کنار کار، عشق و محبت انسانی هم سو می شود تا انسان فراتر از نیاز مادی اش هم مطرح شده باشد.
عقاب هم بیانگر بلندپروازی انسان است که می خواهد در فتح آسمان بکوشد. فتحی که گاهی منجر به شکست خواهد شد. شکار هم مطرح است که انسان نیاز به گوشت و قوت روزانه داشته است. مرگ هم بوده و آیین دفع تن آدمی که در دخمه هایی این آیین اتفاق می افتاده است. صدای نوزاد هم هست که در پس مرگ بر تداوم هستی آدمی تاکید می کند.
رضا آشفته
|
|
مجموع 56 on 6 در صفحات 10 در هر صفحه
<< ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶
تصویری از گرامیداشت پانزدهمین سالگرد تاسیس
گروه تئاتر جوان میبد و اختتامیه نمایش سی مرغ ، سیمرغ
(آبان ماه 1391)
تصویری از آخرین روز حضور کوروش زارعی در کارگاه نمایش گروه ( شهریور ماه 1392 )